نوای زمستان
یادم نیست کی اما جایی نوشته بودم : " چندی است قلمم رسم خطاب پیش گرفته است . این تمرینی است که اگر به پایان برسد ، بی شک کنار گذاشته خواهد شد " کنار گذاشته نشد اما ! دلبسته ی این قلم شدم . دلبستگیی که تکرارم کرد در تکرار و تکرار و تکرار . تکراری که اگر دست از تکرارش برندارم بی شک محو خواهم شد از ذهن مخاطبم . سعیم را می کنم کودک اما بگذار آرام آرام دست از این اعتیاد بردارم . بگذار این بار هم برای تو بنویسم . برای تویی که گویا دردمان مشترک است ! هر دو معتاد شده ایم . تو به سیاهی زرورق و من به سیاهی جوهر . هر دو در بستر جامعه ای بزرگ شدیم که وادارمان کرده به این اعتیاد . به دنیا که آمدم در گوشم شهادتین را خواندند . شهادتینی که بوی مارکسیسم می داد ! شهادتینی که از انقلاب می گفت . به دنیا که آمدی در گوش تو هم شهادتین خواندند ، شهادتینی که بوی تند تریاک و حشیش از سر و رویش می بارید . حالا جای تعجب ندارد که من اینگونه گرفتارم و تو آنگونه .
در کلاس درس به ما گفته اند که برای جامعه شناس شدن ، باید دید کلی داشت و به قول نمی دانم کی : " باید دید جامعه شناس بر مبنای نسبی گرایی فرهنگی باشد " بگذار ساده بگویم یعنی همه را باید با خودشان مقایسه کرد .
اینجاست که می گویم من اینگونه در بندم و تو آنگونه . من محصور حصار قلمم و بس عجب که قلم خود محصور هزار چیز دیگر است و تو در بند ، زنجیر بنگ و افیون .
حالا چه فرق می کند ! بگذار فلانی در انظار جهانیان از آزادی مطلق در اینجا حرف بزند و چشمش را بر روی اشک های بی قرار محمد قوچانی ، بعد از تعطیلی دوباره هم میهن ببندد . حالا چه فرق می کند بگذار زنان را تعطیل کنند . آخر تو شاید ندانی ! زن موجود خطرناکی است مخصوصا اگر از حقوقش دم بزند . حالا بگذار دیگوی اسطوره در جواب امضای پیراهنش ، از اسطوره ی مردمی ما !!! نامه فدایت شوم پاسخ بگیرد و القابی چون مدافع آزادی و انسان دوست و فلان و فلان را بشنود ! چه اهمیتی دارد که او از بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر است ؟ چه اهمیتی دارد جان کودکان یازده ، دوازده ساله ای که چون تو هر روز در آرژانتین و مکزیک و پرو جان می دهند ؟ چه اهمیتی دارند کودکان معتادی که در کشور دوست و برادرمان ونزوئلا ، شب ها را به سحر نمی رسانند ؟
نه خودمانیم ، چه اهمیتی دارد ؟
چه اهمیتی داریم ؟ دارند ؟ دارید ؟ ...
.....................................................................................
پ . ن 1 : عکس متعلق به کودک دوازده ساله بلوچ است . ماده ی مخدر که در دست دارد ، وتکا نام دارد و از پاکستان وارد ایران می شود . بنا به گفته خودش این ماده نباید قورت داده شود و آن را زیر زبان می گذارند . هر نخودی که از آن زیر زبان می گذارند ، تنها 10 تومان قیمت دارد !!!
پ . ن 2 : استاد نسبی گرایی فرهنگی هیچ ربطی به صفری نداره که فردا قراره بگیرم ها !!!
پ . ن 3 : احتمالا تا یک هفته اصلا تو اینترنت نیام . ( چقدر مهم )